همیشه + آنقدر




همیشه شیرین نباش..

فرهادگاهی باید طعمی دیگر را بچشد.....









آنقدر دوست داشتنى هستى ،


که ایستاده هم به دل مى نشینى . . .





ﭼﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭ ﮐﻪ


   ﻧﺎﺯ ﺭﺍ ﻣﻴﮑﺸﻴﻢ...


   ﺁﻩ ﺭﺍ ﻣﻴﮑﺸﻴﻢ...


  ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻴﮑﺸیﻢ...


 ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺭﺍﻣﻴﮑﺸیﻢ...


   ﺩﺭﺩ ﺭﺍ ﻣﻴﮑﺸیﻢ...


  ﻭﻟﻲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺁﻧﻘﺪﺭ


  ﻧﻘﺎﺵ ﺧﻮﺑﻲ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻴﻢ


  ﺩﺳﺖ ﺑﮑﺸﻴﻢ

 

این روزها دلم غریبی میکند...

 

دلم،دلی را میخواهد که برایش دل باشد،

 

عشق باشد،مهر باشد...

 

دلم تنها یک دل میخواهد...

 

همین

 

 





دلم به حال پسرک سوخت

 

وقتی گفتم کفش هایم را خوب واکس بزن

 

گفت خاطرت جمع مثل سرنوشتم برایت سیاهش میکنم






وقتی آغوشت را به روی آرزوهايم باز می كنی


آنقدر مجذوب گرمای وجودت می شوم


كه جز آرامش آغوشت

تمام آرزوهای خواستنی ديگر را از ياد می برم...


دوستت دارم !


فقط همين!





دلم برای نفسهایت تنگ شده است ...



کاش



عکست نفس می کشید .....



♥♥


دریــا مــی‌شــوم؛
 
وقتــی هــر شــب
 
در بستــرم، یــــاد تــو جــاری ســت؛
 
مثــل رود

گفته باشم ؟!

 

من درد میکشم . . .

 

تو  اما . . .

 

چشمهایت را ببند !

 

سخت است بدانم میبینی و بی خیالی . . .

 

++++


تَنهايـــے ام را تَرجيـــح ميدهـَــم ؛ به تـَن هايـــے كِه روحِشــان با ديگـَــريست
 


+++

من به زنجیر وفای تو اسیرم چه کنم

 

گر نیایی به خدا بی تو میمیرم چه کنم

 

 در هوای غم عشق تو ز خود بی خبرم

 

که به عشق تو محتاج و فقیرم چه کنم 

 

 




صـدای مـردانه ات دلم را میلرزاند


گوش هایم همیشه به انتظار شنیدن حرف هایت می نشیند . . .


دسـتان بزرگ و قوی ات


مـرا یاد یک واژه می اندازد


و آن هم ” امـنیت ” است . . .


آغـوشت همچون دریـایی پـر تلاطم است


و مـن


چـقدر غـرق شدن در این دریـا را دوست دارم . . . !


تـ ـو فـقط مـرد من بـمان


و مـن


هـم قـول میدهم تا ابـد


بـانوی تـمام لحظاتت باشم . . .



 


خریدارم


تمام تنهاییهایت را


تمام غمها و دردهایت را


تمام اندوهت را


میخرم آنها را به قیمت تمام احساسم


که خرج میکنم و به پایت میریزم


تا آنجا که حالت خوش شود


چون نسیم بهاری


چون باران پاییزی


اکنون


حال خوشت را خریدارم


به قمیت تمام احساست


که چه زیبا میکند دنیایم را







 پس چه شد آن مستی؟


 همه که می گفتید تو اگر مست شوی


 دردهایت


 ناله هایت


 یک به یک ، از پی هم


 خواهند رفت


 و نخ سیگارت، بعد مستی


 همچو بالیست برای پرواز


 آه .  این مستی هم


 گرهی از گرهم  باز نکرد


 بال پرواز مرا سیگار هم باز نکرد








قرارمان یک مانور کوچک بود…


قرار بود تیرهای نگاهت مشقی باشد…


اما ببین،


یک جای سالم بر قلبم نمانده است…!





ﺭﻓﯿـــــﻖ !!...



ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣُﺮﺩﻡ ...


ﺩﯾﺪﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﻪ !!...


ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯿﺎﻡ ﭘﺎﺋﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮﯾــــﺎ !!!...


ﺣﻠــﺎﻝ ﮐﻦ !!...


ﻗــــﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ...


ﺑــﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﻮﻝ ﻣﯿـــﺪﻡ ﻫﻤﯿﻦ ﯾــﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯﺕ ﺑﺎﻻﺗﺮ


ﺑﺎﺷﻢ !!...


ﺑﻌﺪﺵ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻤﯿﺸــــﻪ ﺧﺎﮎ ﭘـــﺎﺗﻢ !!...


ﻫﻤﯿﺸﻪ !!...





 

 




کودک میشوم!
 
دستانی میخواهم که آرامم کنند
 
مهربانی که به فکر دلتنگی هایم باشد
 
ولی هیچ کس نمیداند
 

که بجر تو هیچ نمیخواهم!









ایـטּ روزهــــا


از ڪِنارِ مـَטּ ڪہ ﻣﮯگُذَرے


احتیـــاطْ ڪـטּ


هِزاراטּ ڪارگَرْ دَر مـטּ


مَشغولِ ڪارَند


روحیــِــہ امــْ


دَر دَسْتـِـ تعویــض استـــْ