وقتی چشمـ ـانمــ را روی همــ می گذارمـــ 

خوابـــ مـ ـرا نمی بــ ـرد 

تــ ـو را می آورد ! 

از میانــ فرسنگــــ ها 

فاصلـ ـ ـهـ ...!


و این نــهایت شعــر است : 
دوسـتت دارمــ ــ ــ



عبارتی کـه هیــچ شاعــری 
تــوی گیومــه 

محــدودش نمی کـــند…
 
 
باز یقه ام را چسبیده ای…

که برایم شعر بگو،

معشوقه…

شعر تویی

این نوشته ها بهانه اند…
 
Click here to enlarge