
صـدای مـردانه ات دلم را میلرزاند
گوش هایم همیشه به انتظار شنیدن حرف هایت می نشیند . . .
دسـتان بزرگ و قوی ات
مـرا یاد یک واژه می اندازد
و آن هم ” امـنیت ” است . . .
آغـوشت همچون دریـایی پـر تلاطم است
و مـن
چـقدر غـرق شدن در این دریـا را دوست دارم . . . !
تـ ـو فـقط مـرد من بـمان
و مـن
هـم قـول میدهم تا ابـد
بـانوی تـمام لحظاتت باشم . . .
پس چه شد آن مستی؟
همه که می گفتید تو اگر مست شوی
دردهایت
ناله هایت
یک به یک ، از پی هم
خواهند رفت
و نخ سیگارت، بعد مستی
همچو بالیست برای پرواز
آه . این مستی هم
گرهی از گرهم باز نکرد
بال پرواز مرا سیگار هم باز نکرد
قرارمان یک مانور کوچک بود…
قرار بود تیرهای نگاهت مشقی باشد…
اما ببین،
یک جای سالم بر قلبم نمانده است…!

ﺭﻓﯿـــــﻖ !!...
ﺍﮔﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣُﺮﺩﻡ ...
ﺩﯾﺪﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﻪ !!...
ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯿﺎﻡ ﭘﺎﺋﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮﯾــــﺎ !!!...
ﺣﻠــﺎﻝ ﮐﻦ !!...
ﻗــــﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ...
ﺑــﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﻮﻝ ﻣﯿـــﺪﻡ ﻫﻤﯿﻦ ﯾــﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯﺕ ﺑﺎﻻﺗﺮ
ﺑﺎﺷﻢ !!...
ﺑﻌﺪﺵ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻤﯿﺸــــﻪ ﺧﺎﮎ ﭘـــﺎﺗﻢ !!...
ﻫﻤﯿﺸﻪ !!...
برام دعا کن عشق من، همین روزا بمیرم …
آخه دارم از رفتنت بدجوری گُر میگیرم …
دعا کنم که این نفس،تموم شه تا سپیده …
کسی نفهمه عاشقت، چی تا سحر کشیده …
این آخرین باره عزیز،دستامو محکمتر بگیر …
آخه تو که داری میری،به من نگو بمون نمیر …
گاهی بیا یه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز …
من با تو سوختم نازنین،باشه برو با من نسوز …
اگه یروز برگشتی و گفتن فلانی مرده …
بدون که زیر خاک سرد حس نگاتو برده…
گریه نکن برای من قسمت ما همینه …
دستامو محکمتر بگیر لحظه ی آخرینه …
این آخرین باره عزیز،دستامو محکمتر بگیر …
آخه تو که داری میری،به من نگو بمون نمیر …
گاهی بیا یه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز …
من با تو سوختم نازنین،باشه برو با من نسوز …
برام دعا کن عـــــــــشــــــــــق من …