del shekaste

توی دنیا  دوتا نا بینا میشناسم  یکی تو که هیچ وقت عشقم رو ندیدی  یکی من که کسی جز تو ندیدم


 

توی دنیا

دوتا نا بینا میشناسم

یکی تو که هیچ وقت عشقم رو ندیدی

یکی من که کسی جز تو ندیدم

فیزیک بعدترها ثابت می کند
در روزهای بارانی
جای خالی آدم ها بزرگتر می شود...

 هیچ فکرنمی کردم
به جرم عاشقی اینگونه مجازات شوم
دیگر کسی به سراغم نخواهد آمد
قلبم شتابان میزند
شمارش معکوس برای انفجاردرسینه ام
ومن
تنهایی خود رادر آغوش میکشم
تنهاماندم

 

 

 

دلبرم

پاییز در راه است


با بی بهانه ترین لحظه ها


با نا ارام ترین عاشقانه ها


با پر بغض ترین غروب ها 


اما به یاد میاورم روزی را که


من به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود


و
من باز عاشقت مانده ام

 

یادت ای دوست بخیر..
جای من یک دل سیر، چشم درآینه اندازو بگو:
بهترینم!
ای دوست!
یادگاردیروز!
دل من سیربرایت تنگ است..

 و من هنوز عاشقم،

آنقدر که می توانم هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد
، از اول تا آخر بی وفایی هایت
را بشمارم و دست آخر همه را فراموش کنم!

دلخوري هـــــــامـــــــان،
 
دلـــــــتنگي هـــــــامـــــــان،
 
و تمـــــــام اشکـــــــهاي مـن
 
فقط بگو 
. .
.
.
.
.
با او چـــــــگونـــــــه ميگـــــــذرد؟
کــــــه با مـن نمي گذشت

 واي از روزي که شريک خاطره هات يه شماره خاموش باشه و يه سيگار روشن . . .

قدرت . . .
 
تنها بودن قدرت ميخواد . . .
 
و اين قدرت را کسي به من داد
 
که روزي ميگفت:
 
تنهـــــــــــــــــــــايت نميگذرام!!!

مرگ بی صدا

درد دارد

خیلی....

اما این که

او بگوید:

(دوستت ندارم.

برو گمشو.)

خیلی بیشتر

درد دارد

مانند مرگی که

مثل وصل شدن جریان الکتریکی

به بدن است

فقط نمی توانی

صدای جریان برق را بشنوی

تعداد صفحات : 45